نقش والدین در ازدواج بهنگام فرزند
مسئله ازدواج از جمله اموری است که مسائل زیادی برای در وقوع پیوستنش دخیل میباشند.تک تک این مسائل به نوبه خود دارای اهمیت غیر قابل انکاری هستند که باید به همه آنها در جایگاه خود به درستی توجه ویژه شود. برخی از این مسائل به عنوان شروط اصلی مسئله ازدواج هستند که وجودشان اساس یک زندگی را محکم میکند مانند مسئولیتپذیری زوجین و برخی از این مسائل به عنوان موانع ازدواج مطرح هستند که وجودشان در یک زندگی، آن زندگی را متزلزل میکند مانند تجملگرایی و چشم و همچشمی.
نقش خانواده در کلیه مراحل خواستگاری تا ازدواج علی رغم اینکه از شروط ضروری ازدواج به حساب میآید، اما در برخی از مواقع به دلیل عدم همراهی خانواده و یا همراهی نادرست آنان و دلسوزیها و شرط و شروطهای نابجایشان، همین خانواده برای ازدواج فرزندانِ خود، تبدیل به یک مانع میشود.
از جمله وظایف اصلی خانواده که در برخی از مواقع خانوادهها نسبت به آن بی توجه هستند و یا زمانی اقدام به فراهم کردن شرایط آن میکنند که دیگر وقتش گذشته است، همین مسئله ازدواج است. حقوقی از جانب فرزند به عهده هر پدر و مادری میباشد که یکی از مهمترین آنها فراهم کردن شرایط ازدواج فرزندان میباشد. پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در اینباره میفرمایند:«مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ يُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَةَ وَ يُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغ؛[۱] از جمله حقوق فرزند بر پدرش سه چيز است: اسم خوب براي او انتخاب كند ، سواد به او بياموزد و هر گاه به سن بلوغ رسيد، او را همسر دهد.»
چه بسیار فرزندانی که به دلیل بیتوجهی والدینشان نسبت به مسئله ازدواج، راههای خطرناکی را پیمودهاند و به مشکلات گاها جبران ناپذیری دچار گشتهاند؛ که ما به عنوان یک مشت نمونهایی از خروار به یکی از سوالات کاربران که در این انجمن مشکل خود را در اینباره مطرح کرده است اشاره میکنیم که اگر والدین محترم از قبل، با آگاهی نسبت به این وظیفه حتمی اقدامات به موقع را انجام میدادند هیچگاه فرزند خود را در دل چنین مشکلاتی گرفتار نمیدیدند.
به این مسئله حتی اگر نگاه دینی هم نداشته باشیم کمتر خانوادهایی را میتوانیم مشاهده کنیم که این نیاز را در فرزند خود دیده باشد ولی برای تامین آن تاکید بر فضاها و روابط متهدانه نداشته باشد؛ رابطهایی که فرزند به تامین این نیاز واقعی بدون کمترین خطر و ضرری دست یابد که البته اسلام بهترین راه تامین این نیاز در فضای متعهدانه را ازدواج شرعی معرفی میکند.
در اینجا لازم است برای روشن کردن راه پیش روی والدین در مسئله ازدواج فرزندانشان، به برخی از مواردی اشاره کنیم که آنان را در فراهم کردن هر چه بهتر مقدمات و شرایط ازدواج فرزندان و عمل به وظیفهشان یاری میرساند.
۱.تربیت درست فرزندان در سنین قبل از بلوغ
مخالفت بسیاری از والدین نسبت به ازدواج فرزند خود، در اکثر موارد مخالفت با اصل ازدواج آنان نیست بلکه دلیل مخالفت آنان غالبا به این مسئله بازگشت دارد که آنها هنوز مهیای پذیرش مسئولیت یک زندگی مشترک نیستند و مهارتهای لازم برای حل مسائل و مشکلات زندگیشان را ندارند.ما هم به طور نسبی این مسئله را قبول داریم که فردی که توانمندی لازم برای اداره یک زندگی را ندارد مجاز به شروع یک زندگی مشترک نیست و اسلام نیز بر این مسئله صحه میگذارد آنجا که خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم میفرماید:«وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوالَهُم؛(نساء/آیه۶) و يتيمان را (نسبت به امور زندگي) بيازماييد تا هنگامي که به حد ازدواج برسند؛ پس اگر در آنان رشد لازم را يافتيد اموال شان را به خودشان بدهید.»
با وجود این که این آیه در مورد ایتام تحت سرپرستی برخی افراد نازل شده است ولی مطلب مطرح شده مختص به آنان نمیباشد و میتواند فرزندانِ خود فرد را نیز شامل شود بنابراین این آیه علاوه بر اینکه بیانگر این مطلب است که سن بلوغ به تنهایی برای تحویل اموال و اداره امور اقتصادی زندگی توسط ایتام و فرزندان کافی نیست به طریق اولی برای ازدواج آنان و اداره یک زندگی مشترک که از حساسیت بسیار بالاتری برخوردار است کافی نمیباشد و به چیزی بالاتر از بلوغ نیاز دارد و آن رشد عقلی و توانمندی اداره زندگی است.
اما در این قسمت سخنی باقی میماند که در این برهه از زمان که ما زندگی میکنیم چرا فرزندان علی رغم اینکه نیاز به ازدواج را در خود احساس میکنند ولی به توانمندی لازم برای اداره یک زندگی مشترک دست نیافتهاند و گاها بین این دو سالهای زیادی فاصله میافتد؟ جواب این سوال کاملا مشخص است؛ بر خلاف زمانهای گذشته تربیت والدین در سنین قبل از بلوغ به گونهای نبوده که آنها را برای پذیرش زندگی در سنین اولیه بلوغ که نیاز شدید به جنس مخالف را در خود احساس میکنند مهیا سازد. والدینی که هیچ گونه مسئولتی را به فرزندان خود محول نکردهاند و یا نگذاشتهاند که آنان در حد توان خود با مشکلات زندگی روبرو شوند و خود راه چارهایی برای حل آن بیابند قطعا در مسئله ازدواج و تامین این نیاز به مشکل خواهند خورد.
۲.ایدهآلگرا بودن والدین
گاهی والدین چون خود برای برپایی زندگی مشترکشان متحمل سختیهای زیادی خصوصا در سالهای اولیه زندگی مشترکشان شدهاند با وجود اینکه فرزندی مسئولیت پذیر تربیت کرده اند که به راحتی کمر زیر بار مشکلات زندگی خم نمیکند ولی از سر دلسوزی حاضر نیستند که او هم با شروع زندگی مشترکش با این مشکلات روبرو شود و به همین دلیل جریان ازدواج او را به زمانی موکول میکنند که فرزند با تلاش خود، همه شرایط یک زندگی ایدهآل را فراهم کرده باشد و به موقعیت با ثباتی دست پیدا کرد باشد غافل از اینکه تا فراهم شدن آن موقعیت سالهای زیادی از زمان اولیه نیاز به ازدواج او گذشته است و در بعضی مواقع اینگونه افراد با وجود داشتن موقعیت ممتاز حاضر به تشکیل خانواده نیستند و آن شور و شوق را در خود احساس نمیکنند.
۳.بدبینی های والدین
همانگونه که خود شما کامل و بیعیب و نقص نیستید طرفی که برای فرزندتان به خواستگاریاش رفتهاید یا به خواستگاری فرزند شما آمده است ممکن است نقاط ضعفی داشته باشند. والدین به عنوان دیدهبان اصلی و رصد کننده دقیق جریان ازدواج باید نسبت به نواقص غیر اساسی و غیر حیاتی تا حدودی چشم پوشی کنند و از خوب و بد کردنهای بیپایه و اساس خودداری کنند و فرزند خود را با آرامش وارد این میدان کنند و خود به عنوان حامی آگاه و بصیر از او پشتیبانی نمایند.
رعایت این موارد و مواردی دیگری از این قبیل بر همه پدر و مادرها لازم و ضروری است چرا که به جز این مسئله که خدا در اینباره وظیفهایی به گردن والدین نهاده، شادمانی و آرامش فرزندان نیز در گرو آن است.
________________________________________
پی نوشت:
۱.مكارم الأخلاق، ص۲۲۰، ۱جلد، شريف رضى - قم، چاپ: چهارم، ۱۴۱۲ ق / ۱۳۷۰ ش.
برای مطالعه بیشتر: کتاب نیمه دیگر من(مهارتهای انتخاب همسر)، جلد۲، بخش چهارم: ازدواج و خانوادهها، انتشارات جامعه الزهراء، بهار۹۳