آموزش مهارت های زندگی
مرد قوی هیکلی در یک کارگاه چوببری استخدام شد، او با اشتیاق فراوان کار میکرد روز نخست هجده درخت برید، رئیسش او را تشویق کرد، روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ولی پانزده درخت را برید! روز سوم بیشتر کار کرد اما تنها به قطع ده درخت موفق شد، به نظرش آمد که ضعیف شده است و نزد رئیسش رفت و عذر خواست و گفت: نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم درخت کمتری می برم .رئیس پرسید: آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟ او گفت: برای این کار وقت نداشتم، تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم.
این حکایت حال والدینی است که میگویند: زندگیمان را به پای فرزندانمان ریختهایم و هر چه خواستهاند فراهم کردهایم، جهت رفاه و آسایش بچه ها در زندگی از صبح تا شب کار میکنیم اما چرا فرزندان قدر نمیدانند؟ چرا به حرفمان گوش نمیدهند و هر کار خوب و بدی را انجام میدهند؟ چرا اینقدر بیحوصله و احیانا بیرغبتند؟ چرا... و چرا...؟
در کنار عشق و علاقه به فرزند و تلاش و کوشش جهت فراهم نمودن امکانات و نیازهای اولیه آنها موضوع مهم، آموختن و اجرا کردن مهارتهای لازم برای تربیت فرزندان است. چرا برای رانندگی، خیاطی، نقاشی، ساعتها کلاس میرویم و آموزش میبینیم اما آیا تربیت فرزندان نیازی به کلاس و آموزش ندارد؟
وقتی فردی با مشکلات مختلف فردی، بینفردی، تحصیلی، شغلی و احیانا با برخی اختلالات روانی مواجه میشود باید ریشههای آن را در نداشتن مهارتهای لازمی که باید در دوران کودکی توسط والدین یاد میگرفت و متأسفانه نیاموخته جستجو کرد.
بازی کردن یک پسربچه با دختران در دوران کودکی و یا تربیت پسرانه فرزند دختری که پدر و مادرش آرزوی پسر داشتن را داشتهاند میتواند او را در بزرگسالی به فردی تبدیل کند که از هویت جنسی خود راضی نیست و ممکن است دچار انحرافات جنسی از قبیل همجنسگرایی شود و احیانا به فکر تغییر جنسیت بیافتد.
فردی که مهارت "نه" گفتن را از همان کودکی نیاموخته ممکن است در هر دورهای از زندگی دچار دردسرهای بزرگ برای خود و دیگران شود.
فردی که از کودکی با مشکلات و سختیهای زندگی(در هر سن در حد پذیرش او) روبرو نشده و مهارت های مقابله و حل مسئله را نیاموخته در بزرگسالی و موقعیت های دشوار نمیتواند حویشتنداری کند و علاوه بر نارضایتی از زندگی، اضطراب و افسردگی او را تهدید میکند.
صالح بن عُقْبة از امام کاظم علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِّ فِی صِغَرِهِ لِیَكُونَ حَلِیماً فِی كِبَرِهِ ثُمَّ قَالَ مَا یَنْبَغِی أَنْ یَكُونَ إِلَّا هَكَذَا ؛[۱] بهتر آن است که کودک را در همان سن پایین و قبل از ورود به جامعه با سختی ها و مشکلات اجتناب ناپذیر زندگی آشنا کنی تا وقتی بزرگ شد بتواند مشکلات زندگی را تحمل کند. سپس حضرت برای تاکید بیشتر فرمود: جز این شایسته نیست عمل شود».
حال ممکن است این سوال پیش بیاید که چه مهارتهایی را باید در فرزندانمان تقویت کنیم و کدام در اولویت قرار دارد؟
برخی از مهارتهایی که برای سلامت روانی فرزندان و موفقیت در زندگی لازم میباشد این مهارتهاست:
۱. تقویت باورهای دینی
۲. مسئولیت پذیری
۳. پرورش اعتماد به نفس
۴. مهارتهای خودکنترلی
۵. مهارت مهار خشم
۶. مهارت "نه" گفتن
۷. خلاقیت
۸. پرورش هویت جنسی
۹. مهارتهای ارتباطی
۱۰. حل مشکلات و...
اما پاسخ سوال دوم این است که باید بیشترین سرمایهگذاری را روی تقویت باورهای دینی گذاشت، اگر چه تقویت باورهای دینی به تنهایی کافی نبوده و باید نسبت به بقیه مهارتها نیز توجه خاصی کرد اما چون دین اسلام مجموعه کاملی از دستورالعملهای زندگی است که توسط خداوند حکیم که خالق جهان و انسان و آشنا به مسیر صحیح هدایت و سعادت است عرضه شده است، خداوند متعال میفرماید: «تَنزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ؛[غافر/۲] فرو فرستادن اين كتاب از جانب خداى مقتدر شكست ناپذير و داناست».
و علاوه بر اینکه تمام مهارتهای لازم و ضروری زندگی را داراست بهترین و صحیحترین مسیر را معرفی میکند.«إِنَّ هَـذَا الْقُرْآنَ يِهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ؛[اسراء/۹] حقّا كه اين قرآن (جامعه انسانى را) به پايدارترين و استوارترين طريقه و آيين هدايت میكند».
لذا با آموختن این مهارت و پایبندی فرزندان به باورهای دینی توانستهایم به جای ماهی دادن، ماهیگیری را به آنها آموزش بدهیم و او را به بهترین سمت هدایت کنیم.
منابع:
قرآن کریم،ترجمه آیه الله مشکینی.
چند ایست تا بیست،مجید همتی، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)،زمستان ۹۰.
کلیدهای پرورش مهارتهای اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، دکتر دروتی ریچ، مترجم اکبر قیطاسی، انتشارات کتابهای دانه،۱۳۸۷.
پی نوشت:
[۱]. الكافي،كلينى، ج۱۱، ص ۴۵۳.