چه کسی مناسبتر است؟
آیا ازدواج نیاز به آمادگی دارد؟ ملاکها و معیارهای انتخاب همسر چیست؟ آیا تنها بلوغ جسمی، روانی، اجتماعی معیار های انتخاب همسرند؟ مهمترین دلیل نباز انسان به ازدواج چیست؟
اگر نیاز انسان به ازدواج از روی:
- مصاحبت و همراهی، به این معنی که در سفر زندگی شریک و همراهی داشته باشد،
- نیاز به عشق و صمیمیت که با مصاحبت و همراهی رابطه است.
- شریک حمایت کننده با فرصتی که ازدواج برای رشد روحی خود و همسر به عنوان یک انسان فراهم میکند.
- و یا داشتن شریک جنسی، ازدواج منبع با ثبات و راهی مشروع برای ارضای جنسی هر دو نفر برای تولید و تربیت نسلی موفق و درستکار باشد؛
بنابراین شناخت معیارهای صحیح برای انتخاب همسر کمک میکند تا بدیها و خوبیهای یکدیگر را بشناسند. تا فردی را که برای پیمودن مسیر زناشویی مناسب است را شناسایی کنند.
چه کسی مناسبتر است؟
شناخت صحیح از یک فرد زمان میطلبد. انکار و یا نادیده گرفتن اطلاعاتی که تاکنون از طرف مقابلتان کسب کردهاید نشانه یک مشکل و یا رفتار نامناسب است شما بایستی منصفانه جنبه های منفی و مثبت فرد مقابل خود را ببینید و مورد ارزیابی قرار دهید.
تنها زمانی میتوانید فرد مناسبی را برای زندگی خود پیدا کنید که خودتان فرد مناسبی شده باشید یا بخواهید که مناسب باشید. با خود نسبت به اینکه خواهان چه نوع زندگی آرمانی مبتنی بر نیازها و ارزشهایتان میباشید، صادق بوده و بطور فعال برای دستیابی به آنها تلاش کنید. همچنین از اینکه شریک شما بایستی از کدام ویژگیهای شخصیتی و ارزشی برخوردار باشد آگاهی داشته باشید.
برای این منظور ملاکهای مورد انتظار خویش را نوشته و سپس از خدا طلب کنید. این همان چیزی است که امام صادق (علیهالسلام) نیز توصیه نمودهاند مطمئن باشید جواب مناسب را خواهید یافت.*
ملاکها و معیارهای انتخاب:
- ایمان و اخلاق
- همکفو بودن
یعنی همسان بودن، هم سنخ بودن، تناسب داشتن این همکفو بودن هشت شاخه دارد: ایمانی، نگرشی، ادراکی، اقتصادی، فرهنگی، ظاهری، سیاسی، شخصیتی
- عقاید مذهبی
تفاوت دینی در آغاز تأثیر چندانی بر رابطه ندارد اما از آنجا که دین و مذهب باورهای بنیادین ما را تشکیل میدهند تفاوت در آن پس از جدی شدن رابطه بسیار مسئله ساز میشود. شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولاً غیر عاقلانهه انسته شده است.
در وهله اول، اگر تنها یکی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان کامل پایبند باشد، امکان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه که در این زمینه اهمیت دارد، تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است. مثلاً، هر دو میگویند مسلمانیم، هر دو از صداقت، ایمان، حجاب و... حمایت میکنند. ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا میکنند. یکی حجاب را چادر میداند، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.
یکی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد، دیگری موسیقی را آرامش روح میداند. یکی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمیداند، دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود میداند.
یکی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل، مهمان نوازی دانسته و میگوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم، دیگری میگوید مگر خانه ما، کاروانسراست که درش بروی هر کسی باز باشد؛ و دیگری را ولخرج می شمارد.
یکی برای مسافرت، مشهد و زیارت را در نظر میگیرد، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود؛ و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشترکشان پیش میآید، که با تولد فرزندان حادتر میشود، چون تفاوت در سبک تربیتی فرزندان را نیز شامل میگردد؛ و هر کدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود، فرزندان را تربیت کند؛ و در نتیجه تعارضهایی به سبب دریافتهای متفاوت در فرزندان نمودار میشود.
رشد عاطفی و اجتماعی:
مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی، رشد عاطفی و فکری است. البته واضح است که درجه رشد عاطفی و فکری تنها بستگی به سن ندارد، بلکه سن روانی، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفکری است.
فردی که به اندازه کافی رشد و ثبات فکری و عاطفی دارد امکان تغییر ناگهانی در رفتار او کم است، اگر چه در او عادات مختلف در فرد به صورت محکمی در آمده، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است.
رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عاطفی و فکری دارد، زیرا شخصی که از لحاظ اجتماعی رشد کرده است، روابط اجتماعی را بهتر درک میکند. او میداند چگونه با دیگران، به خصوص خانواده و همکارانش سازش کند. او درک میکند که انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.
یکی از مهمترین عوامل رشد، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است. مثلاً شخص ممکن است سی یا چهل سال عمر کرده باشد، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود. چنین شخصی قدرت کنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل میشود.
شخصی که رشد عاطفی کرده است، در مورد همسر و مشکلات زندگی نظریه واقعبینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است که بر اساس آن میتواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری کند. او به پیشرفتهای فعلی خود متکی است و زیاد به گذشته خود، هر چند هم با شکوه بوده باشد، اتکا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی، عشق، ازدواج و تربیت کودک با روشنفکری مینگرد
مسئلهای به نام توافق
مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد، این است که جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشوییی، در موضوعهای مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولاً روی علایق و طرز فکر قرار میگیرد. نظریات سیاسی، میتواند عوامل اختلافات زناشویی شود، زیرا با افراطی بودن یکی و محافظه کار بودن دیگری، امکان تصادم افکار زیاد است. البته حتماً نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت کامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است که از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.
مسئله مهم دیگر در زناشویی، توافقی است که زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلاً اگر شوهر، فردی تخیلی و ایدهآلیست، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد، شوهر ممکن است از رویه خشک و زیاد از حد مادی زن خود خسته شود و احساس کند که زنش قدرت درک معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممکن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیال باف، تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مکرر آرزو کند که ای کاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور که هست مشاهده کند. در چنین موقعی امکان وجود یک کانون خوشبختی کم است.
البته علایق رابطه نزدیکی با طرز تفکر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما، تئاتر، کنسرت، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون، خواندن کتاب، رفتن به مهمانی، سخنرانیها و امثال آن میگردد. البته نباید انتظار داشت که زن و شوهر در همه این علایق با یکدیگر توافق داشته باشند، ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد.
_________________________________________________________________
*«... قَالَ إِذَا هَمَّ بِذَلِکَ فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ لْیَحْمَدِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ اللَّهُمَّ فَقَدِّرْ لِی مِنَ النِّسَاءِ أَحْسَنَهُنَّ خُلُقاً وَ خَلْقاً وَ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ اقْضِ لِی مِنْهَا وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلُهُ لِی خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی
امام جعفر صادق (علیه السلام) به ابی بصیر فرمودند: چون یکی از شما تصمیم به ازدواج گرفت دو رکعت نماز گزارد و خدا را حمد کند و بگوید: «خداوندا من قصد ازدواج دارم، زیباترین و خوشخوترین و عفیف ترین زنان را نصیب من کن که مال من و ناموس خود را بهتر حفظ کند و رزق و برکت او از همه وسیعتر باشد، و از او فرزندى پاک که در حیات و مرگ من یادگارى صالح باشند بمن عنایت کن» (بحارالانوار،ج۱۰۰،ص۲۶۸)
منبع: سبک زندگی اسلامی