دوستی قبل از ازدواج؛ آری یا نه!
یکی از مهمترین انگیزه های جوانان در ارتباطگیری و آشناییهای قبل از ازدواج دستیابی به شناختی کامل و در نتیجه انتخابی مطمئن که تضمین کننده خوشبختی طرفین میباشد است. به زعم جوانان این رابطه میتواند کمک شایانی به شناخت فرد مقابل کرده و در نتیجه ماحصل این ارتباط برای آنان ازدواجی موفق و به دور از تنش باشد. لیکن در ورای این شناخت مشکلاتی پدیدار میشود که در غالب موارد از دیدگاه جوانان دور میماند و موجبات آسیبهای عمیق روحی را فراهم کرده و جوان را در آینده دچار مشکلات عدیدهای میکند. لذا بررسی مشکلات و ناکامی های آشناییهای قبل ازازدواج می تواند از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و همچنین راهگشا باشد.
هفته گذشته را در دادگاه خانواده گذراندم. جایی که اگر خدای ناکرده گذرتان یکبار به آنجا بیفتد، از همان ابتدای ورود ثانیه شماری میکنید برای لحظه خروج. آنجا که باشید تازه متوجه زیبایی های دنیای بیرون می شویم و ترسی عمیق درون دلتان را فرا میگیرد؛ «دوست بودیم و همکلاسی، در مقطع کارشناسی. ولی دوستیمان بر میگشت به سالهای قبل از همکلاسیشدنمان. در دوره دانشجویی هم، هم اتاق بودیم و خلاصه اینکه دوستی و شناختمان از یکدیگر، عمق ویژهای داشت...»
در همان ابتدای دوران دانشجویی با یکی از هم کلاسیهایش آشنا شده بود و تقریبا در همه جای دانشگاه کنار یکدیگر بودند و تمامی دروسشان را با هم میگذراندند. ولی به دلیل اشتباهات احساسی و غیر عقلایی که داشتند، از همان ابتدا تقریبا هیچ دوست صادقی نبود که به او تذکر نداده باشد که فلانی، این وصلت به صلاح شما نیست. خلاصه اینکه آنقدر تب این عاشقی بالا گرفته بود که هنوز سال دوم نشده، با هم عقد کردند. من و بعضی از همکلاسیهایش نیز از جمله حاضرین در جشن بودیم و بنده شاهد عقدشان. امروز ولی باید شاهد جدا شدنشان باشم. از حق نگذریم، نگران هر دوشان هستم. هم او که دوست و همراه قدیمی است و هم همسرش که حق خواهری دارد بر من.
حال خوشی نداشتم و ذهنم از انبوه چرایی این اتفاقات پر بود و اتفاقات و مشاهدات این روزهایم، و البته مقایسهاش با دوران دانشجویی، چونان نوک تیز پیکان بر پیکره ذهن آشفتهام فشار میآورد و آشفتگیام را به پریشانی تبدیل میکرد. صورتم را آب میزنم و بدون خشک کردن به سمت درب خروجی دادگاه میروم. من تنها، دوستم تنها، همسر سابقش هم ....
نوشتار ذیل، حاصل اتفاقات هفته گذشته است؛
یکی از نیازهای انسان، نیاز به جنس مخالف است. نیازی که عدم کنترل و مراقبت از آن، سرمنشاء بسیاری از شرارتها شده است. نیازی که دین مبین اسلام جهت کنترل و اثربخشی آن ازدواج را پیشنهاد کرده و به تعبیر برخی کارشناسان اصلیترین دلیل رغبت به ازدواج، نیاز به جنس مخالف است. حال این نیاز می تواند روحی و یا جسمی باشد. موضوعی که در این مقوله دارای اهمیت است، پرهیز از مقدم شمردن نیازهای جسمانی بر نیازهای روحیست. چرا که غالب نیازهای جسمی پس از برآورده شدنشان، خاموش شده و یا نیازهای جسمانی دیگری جایگزین آنها می شوند. در مقابل، نیازهای روحی، در تمامی طول زندگی و حتی در کهنسالی همراه انسان هستند. در چنین شرایطی و با توجه به اینکه انتخاب همسر از اهمیت ویژهای برخوردار است، باید بپذیریم که به دلیل فهیمتر شدن جوانان نسبت به گذشته، سلایق آنان نیز تفاوتهای زیادی با والدین خود دارد و بر این اساس نمیتوانیم به آنها اجبار کنیم ازدواج هایی مطابق با نظر والدین خود داشته باشند. اما از طرفی باید چارچوبی برای ارتباط گیری های پیش از ازدواج تعیین کرد تا طبق آن چارچوب جوانان هم از مزیتهای شناخت قبل ازدواج استفاده کنند و هم دچار آفتهای این گونه ارتباط گیری ها نشوند.
شاید بتوان اصلیترین آفت دوستیهای پیش از ازدواج، را عدم اطلاع والدین دانست. اطلاع والدین از برقراری چنین ارتباطی، در وهله اول می تواند در درک و بررسی تفاوتها و فاصلههای فرهنگی به جوانان کمک کند و همچنین از طولانی شدنهای بی دلیل رابطه جلوگیری کند. طولانی شدن اینگونه ارتباطات موجب وابستگی جوانان شده و آنها را از مسیر انتخاب عقلایی و منطقی منحرف میسازد. پیامد این وابستگیها افت های تحصیلی و افت در هر فعالیتیست که انسان در آن نیازمند تمرکز روحی و فکری دارد است. لذا هرگونه ابراز احساسات کنترل نشده، در این مدت می تواند اثرات نامطلوبی بر روند انتخاب گذاشته و جوانان را وادار به اتخاذ تصمیماتی احساسی نماند. والدین با توجه به تجربه شان به درستی میتوانند در خصوص مناسب بودن یا نبودن فرد پیشنهادی به جوانان مشاوره های لازم را بدهند. لذا عدم اطلاع والدین از این موضوع موجب میگردد از همان ابتدا، مسیر انتخاب همسر منحرف شود و جوان را به مقصود اصلیاش نرساند.
نتایج تحقیقات روانشناسانه نشان می دهدکه افراد در مواجهه با دیگران، غالبا جنبهها و ابعاد مثبت خود را به نمایش میگذارند. و از نمایاندن نقاط منفی خود پرهیز مینمایند. نشان دادن جنبه های مثبت شخصیتی میتواند موجبات ایجاد توهم و رویاپردازی را در جوانان فراهم سازد. از طرفی وقتی جوانان، در مواجهه با اطلاعات کانالیزه شده و جهتدار، همسر خود را انتخاب نمایند، دیرهنگام و تنها بعد از ازدواج، و درست زمانی از تمامی جوانب شخصیتی همسرشان آگاه میگردند که دیگر ازدواج کردهاند. تصور کنید جوانانی را که در ابتدای آشناییشان، سعی می کنند با بهترین لباس و بهترین شرایط ظاهری در دیدار با فرد مورد نظرشان حاضر شوند، ولی بعد از ازدواج نه توانایی چنین حضوری را دارند و هم اینکه واقعیت این است که نوع رفتار فرد در منزل و در کنار همسرش بسیار خودمانیتر و راحتتر از رفتار با افراد دیگر است. امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «دوست داشتن چیزی، انسان را کور و کر میکند.» لذا این موارد باعث ایجاد حس فریبخوردگی در فرد میگردند و پایه های زندگی آینده را سست مینمایند.
البته ذکر این نکته لازم است که هیچگاه نمیتوان فردی را به شکل کامل شناخت. برخی ابعاد وجودی افراد تنها در مواجهه با شرایط و رویدادهای خاص جلوه میکند و نمایان میشود.
از طرفی وقتی فردی نتواند از طریق ارتباطات اولیهاش گزینه مورد نظر خود را بیابد، حسب عادتی که ایجاد می شود، و با توجه به شیرینی ارتباط گیری با جنش مخالف، به سمت نفرات دیگر می رود. تعدد دوستی و ارتباطات قبل از ازدواج موجب میگردد فرد از هرکدام از رابطه هایش خاطره و نکته ای را به همراه داشته باشد. و حتی برخلاف میل باطنی اش نفرات بعدی را با نفرات قبلی مقایسه کند. این موضوع چالشی بزرگ بعد از ازدواج این افراد نیز محسوب می گردد. چرا که این افراد تمامی نکات منفی همسرشان را با نکات مثبت گزینه های قبلی مقایسه کرده و هر لحظه، از ازدواجشان پشیمان میشوند و بالاجبار تن به ادامه زندگی میدهند. لذا موکدا سفارش میشود که جوانان از تعدد این ارتباط برحذر باشند و تنها در زمانی اقدام به ارتباطگیری نمایند که تصمیمشان جدیست تا زندگی آینده شان دستخوش زندگی گذشته شان نگردد.
جوانی آغاز و اوج نیازهای جنسیست و این نکته ارتباط مستقیمی با طولانی شدن مدت زمان آشنایی دارد. ارتباط با جنس مخالف، تحریککننده میل جنسی بوده و موجب میگردد هر دو نفر تحت تاثیر این میل قرار گرفته و نیازهای جنسیشان افزایش یابد. این مورد میتواند به راحتی بر تصمیمات منطقی فرد تاثیر گذاشته و فرد را مجبور به اتخاذ تصمیمی کند که قلبا با آن موافق نیست. در حالتی دیگر حتی می تواند جوانان را به کام گناه و روابط کنترل نشده با نا محرم بکشاند. پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «هیچ مردی با زنی[نامحرم]خلوت نکند؛ زیرا هیچ مردی با زنی خلوت نمی کند، مگر آن که نفر سوم شیطان است.»
چگونه از این آفات در امان باشیم؟
• اولین نکته _ خصوصا در مورد خانمها _ اطلاع رسانی دقیق و به موقع به والدین است. این نکته علاوه بر ایجاد حس احترام و همراهی، موجب می گردد از گزندهای اجتماعی و دامهای افراد سودجو در امان باشند.
• حتی الامکان، اصول و اعتقادات و سوالاتی که برایمان دارای اهمیت هستند را کتبا به فرد مورد نظرمان اطلاع دهیم و از او نیز بخواهیم این کار را انجام دهد. این کار می تواند از احساساتی شدن فضای فی ما بین جلوگیری کرده و ارتباط را در مسیر عقلایی پیش ببرد.
• دو طرف میبایست صادقانه و به دور از مثبت نمایی، خود را در معرض دید و نظر دیگری قرار دهند. نگاههای مثبت و کانالیزه کردن اطلاعات، اگرچه می تواند در کوتاه مدت ما را به اهدافمان برساند، ولی همین موضوع در بلندمدت به چالش اصلی زندگیمان تبدیل خواهد شد.
• حتی الامکان، از ارتباط های طولانی مدت و دائمی پرهیز گردد. وابستگیهای این دوران نقش پررنگی در انتخاب ناصحیح افراد دارد. و اثرات خود را تا مدتها بر زندگی و روحیات فرد میگذارد.
• مراجعه به مشاورین و یا افرادی که به خوبی ما و روحیاتمان را میشناسند، و تشریح رابطه مان برای آنها میتواند گامی بلند در مسیر انتخاب صحیح باشد. چراکه این افراد به دور از احساسات، و صرفا جهت خوشبختی ما نظرات و انتقادات خود را بیان میکنند.