خواستگار ندارم
چه بسا برای برخی از دخترخانمها، این مسأله جای سوال باشد که چگونه با وجود زیبایی، شخصیت و موقعیت خوب تحصیلی، اجتماعی و خانوادگی، از خواستگار مناسب بیبهره هستند، در حالیکه برخی دیگر باوجود پایین بودن موقعیت و زیبایی آنها نسبت به دسته اول، از خواستگاران متعددی برخوردار هستند؟
دلایل متعددی در بروز این مسأله نقش دارد که میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. بخشی از آن مربوط به باورهای نادرست جامعه است. بسیاری از پسران مجرد در جامعه هستند که معتقدند که باید بتوانند بر همسر آیندهشان کنترل و مدیریت داشته باشند. از این رو معتقدند که باید از موقعیت و جایگاه برتری نسبت به دخترخانم برخوردار باشند تا بتوانند بهتر او را مدیریت کنند.
لذا برخی از پسران با این طرز عقیده حاضر نیستند که با دخترانی که از موقعیت و جایگاه برتری برخوردار هستند، ازدواج کنند؛ زیرا تصور میکنند که توانایی مدیریت و کنترل آنها را نخواهند داشت.
بنابراین برتری موقعیت تحصیلی، شغلی، اجتماعی و خانوادگی دخترخانم برای برخی از آقاپسرها نه تنها یک امتیاز نیست، بلکه یک نقطه ضعف و موجب سلب آرامش آنها میشود.
۲. برخی از دختران هم تصور میکنند که چون از موقعیت خوبی برای ازدواج برخوردار هستند، نباید با هرکسی ازدواج کنند. در نتیجه آقاپسرهایی که از موقعیت پایینی نسبت به آنها برخوردار هستند از پیشنهاد ازدواج به چنین دخترانی سرباز میزنند.
از همین روست که دخترخانمهایی که از موقعیت و جایگاه نسبتا پایینی برخوردار هستند با پیشنهاد ازدواج و خواستگاران متعددی روبه رو میشوند.
۳. متاسفانه برخی از دختران هم، نسبت به ازدواج ایده آلگرا هستند و تصور میکنند که خواستگارشان باید درصد بالایی از ملاکها را داشته باشد و از این جهت کامل باشد.
در حالیکه ایدهآل گرایی برای دخترخانمها، موجب محدودیت در انتخابشان میشود، به طوری که قبل از هرگونه فرصت برای شناخت همدیگر، شرایط خواستگار را مورد بررسی قرار میدهند و قبل از اینکه شناختی صورت بگیرد، درصد زیادی از خواستگارها رد میشوند.
۴. شرایط سنی دخترخانمها جهت ازدواج بسیار اهمیت دارد، بطوریکه بعد از آشنایی دخترخانم و آقاپسر، سوال میشود که دخترخانم چند سال دارند؟ لذا در چنین شرایطی هرچقدر سن دخترخانمها بیشتر شود، موقعیت و خواستگاران آنها کمتر و محدودتر میشود. در حالیکه شرایط سنی برای آقاپسرها به اندازه دخترخانمها موجب محدودیت در انتخابهایشان نمیشود.
راهکار:
اگر شما دخترخانم محترم، درصورتی که دارای موقعیت مناسب(یعنی دارا بودن موقعیت تحصیلی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی بالا) هستید، ولی پیشنهاد و خواستگاری ندارید، چه بسا همین موقعیت، مانعی باشد که هرکسی را نپذیرید و یا هرکسی به خودش اجازه پیشنهاد و خواستگاری از شما را ندهد.
لذا بهتر است ابتدا رفتارها و برخوردهای فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را مورد بررسی قرار دهید و از خودتان سوال کنید که آیا رفتار و برخوردهای شما تا به حال بگونهای بوده که کسی بتواند به شما پیشنهاد ازدواج دهد؟
بطور معمول، نگاهها و برخوردهای مغرورانه، دوری از جمع، حاضر نشدن در مجالس و مهمانیها، مشارکت نکردن در مباحث گروهی در دانشگاهها یا محیطهای این چنینی، تمرکز بیش از حد بر روی یک هدف مانند تحصیلات یا بدست آوردن شغل و بطور کلی اجتماعی نبودن و انزوا طلبی از جمله عواملی به حساب میآیند که در عدم دریافت پیشنهاد ازدواج بسیار موثر هستند.
البته در مجالس و محافل بودن خوب است، ولی کافی نیست، از طرفی منظور از دیده شدن، صرف دیده شدن قیافه و ظاهر نیست؛ بلکه منظور علاوه بر دیده شدن از جهت ظاهری، از جهت باطنی هم دیده شوند، مانند دیده شدن اخلاق، رفتار، مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی دخترخانم است. مثلا اگر دخترخانمی در محافل و مجالس متعددی حضور پیدا میکند، ولی از جهت اخلاقی و رفتاری نادرست عمل میکند و یا اینکه مهارتهای ارتباطی ندارد، مسلما کمتر در معرض انتخاب شدن قرار میگیرد.
نکته بعدی: هرگاه آقاپسری به خانواده شما(دخترخانم) معرفی شود، کدام تیپ از این نوع سوالات برای شما اهمیت دارد و شما و خانوادهتان از خانواده او سوال میکنید؟
شغلش چیست؟ درآمدش چقدر است؟ مدرک تحصیلیش چیست؟ محل سکونتش کجاست؟ و ...
چطور آدمی است؟ اخلاقش چطور است؟ دین و ایمانش چطور است؟ خانوادهاش چطور هستند؟ و ...
مقایسه این دو نوع تیپ سوالات میتواند حاکی از اهمیت آن برای شما و خانوادهتان باشد و نشان دهد که شما و خانوادهتان بدنبال چه جور خواستگاری هستید. بعضا نوع سوالات میتواند باعث برداشتهایی برای طرف مقابل بشود که در انتخاب و تصمیمگیری او نقش موثری داشته باشد.
امّا باید توجه داشت که ملاکهایی که در انتخاب شریک زندگی بعد از ازدواج نقش بسزایی دارند، این موارد هستند:
مسئولیتپذیری، داشتن اخلاق نیکو، ایمان و اعتقادات، کنترل احساسات، ایجاد حدومرز در روابط با نامحرم در محیط کار و اجتماع، استقلال مالی و تصمیمگیری، صبر، کنترل اعصاب، مدیریت و رعایت حقوق همسر است.
امّا ملاکهایی که بعد از ازدواج معمولا عادی میشوند، عبارتند از:
زیبایی و ظاهر، شغل و درآمد، جایگاه و موقعیت اجتماعی فرد است.
نکته مهم این است که در نبود دسته اول ملاکها، دسته دوم میتواند بعد از ازدواج منجر به سلب آرامش برای فرد شود.