>
با سلام و عرض ارادت خدمت شما پرسشگر گرامي؛ از اينكه با ما در ارتباط هستيد خرسنديم و اميدواريم اين ارتباط تداوم داشته باشد.
از نظر اسلام، حسادت، صفتى ناشايست و بيمارى اخلاقى خطرناكى است كه باعث فساد و هلاكت روح و جسم آدمى مى شود. برخی انسان ها هنگامى كه مشاهده مى كنند ديگران نعمت يا امكاناتى دارند، كه او ندارد، ملول و افسرده مىشوند. از ديدگاه روان شناسان ريشه حسادت ضعف اعتماد به نفس است؛ يعني به دلايل روانشناختي، افرادي كه اعتماد به نفس پاييني دارند، هويت خود را از درون خويش دريافت نميكنند و نيازمند و وابسته به تأييد ديگران هستند. در واقع افراد حسود به دلیل ضعف اعتماد به نفس و احساس نداشتن امنيت در شرايطي كه هستند به رقابتهاي ناسالم دست ميزنند. براي مثال، همه ما دوست داريم در روابط اجتماعي نسبت به هم رديفهاي خودمان رشد كنيم و براي اين رشد و ترقي همواره تلاش ميكنيم و موفقيتهاي ديگران را علاوه بر تحسين كردن، گاهي به صورت الگوي خود قرار ميدهيم اما افراد حسود سعي ميكنند با خراب كردن چهره كساني كه در سطح بالاتري از آنها هستند و در واقع با كاستن ارزش آن اشخاص در نظر ديگران، خود را بالاتر و بهتر جلوه دهند. آنها مدام در تلاشند كه موازنه منفي ايجاد كنند و به جاي كوشش براي رسيدن به سطوح بالاتر، آنهايي را كه در سطح بالا هستند، به پايين ميكشند تا به اصطلاح با هم در يك ردیف قرار بگيرند. اين تلاش ناسالم، انرژي زيادي از آنها ميگيرد و بسيار آزارشان ميدهد (در بچهها اغلب حسادتها به علت مورد توجه قرار گرفتن دیگران از سوي والدين است و در بزرگسالان ريشه آن همان نداشتن اعتماد به نفس است).
حسد را علماي اخلاق اين گونه تعريف كردهاند : حسادت ، تمناي سلب نعمت است از ديگري كه به صلاح او باشد؛ يعني حسود دوست دارد نعمتها از طرف مقابل گرفته شود، خواه آن نعمت به حسود برسد يا نرسد!. حضرت اميرالمؤمنين علي(ع) در اين باره ميفرمايد : «منشأ و ريشه رذايل، حسادت است». البته يك حالتي هم نزديك به حسادت وجود دارد، كه پسنديده و مايه ترقّي و پيشرفت است، و آن حالت غبطه است. امام صادق(ع) ميفرمايند : «به راستي مؤمن غبطه ميخورد،ولي حسادت نميورزد اما منافق حسادت ميورزد و غبطه نميخورد». راستي ميدانيد نخستين حسدي كه از سوي انسان در روي زمين صورت گرفت چه زماني بود؟ توسط چه کسی بود؟ براي چه بود؟ و نتيجهاش چه شد؟ آري، نخستين حسد، حسادت قابيل نسبت به برادرش هابيل بود ، آن هم به جهت اينكه خداوند قرباني هابيل را پذيرفت ولي قرباني قابيل را نپذيرفت، و اين موضوع براي قابيل انگيزهاي براي كشتن برادرش شد. به اين آيه شريفه توجه كنيد : «و اتل نبأ ابني آدم بالحقّ اذا قرّباً قرباناً…» (سوره مبارکه مائده،آيه شریفه 27). در اين آيه كريمه داستان حسادت قابيل نسبت به هابيل بيان شده است. در قرآن نمونههايي از اين قبيل ذكر شده مانند : داستان برادران يوسف، پسر نوح، هابيل و قابيل و داستانهاي عبرت آموز ديگر. عزيزان، ما نميدانيم چه نعمتي به صلاح هست يا نه ، پس به جاي تقويت حسّ حسادت، باید براي جبران كاستيها و بالا بردن تواناييهاي خود تلاش كنيم.
*** آثار حسد
هر عملي كه از انسان سر مي زند خوب باشد يا بد، عبادت باشد يا معصيت، نتيجه مناسب خود را به همراه دارد. حسادت نيز از اعمال بدي است كه سرچشمه و منشاء بسياري از مفاسد فردي و اجتماعي است كه در زير به برخي از آنها اشاره مي نمائيم :
الف) آثار اجتماعي حسد :
1. نابسامانيهاي اجتماعي؛ حسود تمام يا بيشتر نيرو و انرژي بدني و فكري خود را صرف حسادت ميكند، لذا اين كار منشأ نابسامانيهاي اجتماعي است. قرآن مجيد ميفرمايد : و كساني كه بعد از آنها آمدند، ميگويند : پروردگارا ما و برادرانمان را كه در ايمان به ما پيشي گرفتند بيامرز و در دلهايمان كينه و حسدي نسبت به مؤمنان قرار مده… (سوره مبارکه حشر،آيه شریفه 10).
2. قتلها و جنايتها ؛ یک نمونه آن را در داستان هابيل و قابيل ملاحظه كرديد.
3. از بين رفتن دوستيها ؛ حسد، طناب هاي محكم دوستي را به راحتي می تواند پاره كند.
4. عقب ماندگي اجتماعي ؛ اشخاص حسود و تنگ نظر ميكوشند ديگران را به عقب بكشند.
5. هرج و مرج ؛ پيامبر اكرم(ص) حسد را به بيماري بزرگ امتها تشبيه كرده و ميفرمايند : «… در اثر اختلاف و نفاق و حسد نسبت به يكديگر، سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج مبتلا ميشوند».
ب) آثار معنوي حسد :
1. نابود كننده ايمان؛ 2. آفت دين؛ 3. نابود كننده نيكيها، 4. رسيدن به كفر و تفكرات كفر آميز؛ 5. غيبت؛ 6. حجاب ضخيمي در برابر شناخت حقايق ميافكند؛ 7.مانع رشد و تعالي روحي و فكري ميگردد.
ج) آثار جسماني حسد :
افراد حسود معمولاً افرادي رنجور، حساس، عصبي، پرخاشگر و افسرده ميباشند. دستگاههاي مختلف بدن تحت تأثير اين حالت روحي دچار بيماري ميگردد. حضرت علي(ع) ميفرمايند : «شگفتا كه حسودان از سلامتي خود غافل ماندهاند». همچنين امير مؤمنان علی عليه السلام فرمودند : «صحّه الجسد من قلّه الحسد. سلامتى بدن از كمى حسد (رشك) بردن است».
علامّه شيخ محمد تقى شوشترى پس از نقل اين حدیث امير مؤمنان علی عليه السلام مىنويسد : شش كس هميشه ناراحتاند كه يكى از آنها حسود است. آنگاه از قول اصمعى نقل مىكند كه گفت : «رايت اعرابيا قد اتت له مائه و عشرون سنه فقلت له ما اطول عمرك فقال: تركت الحسد فبقيت؛ عرب صحرا نشينى را ديدم كه صد و بيست سال از عمر او گذشته بود. پرسيدم چه چيز سبب شد كه عمر تو اين قدر طولانى شود؟ گفت به خاطر اينكه حسد نورزيدم»؛ و نيز حضرت على عليه السلام در جاى ديگر فرمودند : «العجب لغفلة الحسّاد عن سلامه الاجساد؛ جاى شگفتى است كه حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند»
د) آثار اخروي حسد :
1.بدون حساب به جهنم ميرود؛ 2.بدبختي و شقاوت در دنيا و آخرت
*** راه حل هاي عملي براي ريشه كني حسادت
بايد برخلاف اقتضاي حسادت، خود را موظف به خيرخواهي و احسان به فرد محسود كرد؛ مثلاً اگر به خاطر حسادت بر كسي تكبر ورزيده ايم بايد خود را وادار به تواضع در برابر او نموده و اگر از او بدگويي و يا غيبت او را كرده ايم بايد در برابر مردم و در مجالس از خوبي و امتيازات او بگوييم و زبان به مدح و ثنا و تعريف و تمجيد او بگشاييم و اگر از ديدن او مكدر و ناراحت شده ايم و به او جسارتي كرده و يا زخم زباني زده ايم بايد خود را به شكفته رويي و خوش برخوردي و گفتار خوش با او وادار نماييم و اگر حسادت مانع احسان و هديه دادن به او شده با عطا و بخشش و دادن هدايايي او را خرسند نماييم.
تكيه و اصرار و مداومت بر اين اعمال باعث مي شود كه اين كارها ملكه انسان گردد و حسد از درون انسان ريشه كن شود و علاوه بر اين، دل محسود را با انسان صاف و مهربان مي كند و محبت حاسد را در قلبش جا مي دهد و كدورت تبديل به دوستي و صفا مي گردد.