چطور به خانوادم بگم برن خواستگاری
پسری هستم ۲۲ ساله که عاشق دختری ۲۵ ساله که همکلاسی من در دانشگاه بود شده ام. هر دو خانواده ای نیمه مذهبی داریم. البته کمی سطح مالی آنها از ما بالاتر است.
در این مدت که همدیگر را می شناسیم از همان اول به قصد ازدواج جلو رفتم. کاملا همدیگر را درک می کردیم البته گاهی اوقات من باعث بحث های کوچکی شدم که خیلی زود برطرف می شد . مشکلی با هم نداریم
من تقریبا خودم رو آماده ازدواج می بینم ( ۹۰% تقریبا)
اول اینکه سن ما مشکلی ندارد؟
بعد اینکه من نمی دانم چطور به مادر یا پدرم بگویم که برایم بروند خواستگاری و اینکه چطور به خوانواده اختلاف سنی را بگویم که مخالفت نکنند؟
پاسخ
سلام
اینکه با هم رابطه برقرار کردین هر چند به قصد ازواج، کار درستی نبوده و ادامه دادن اون هم به صلاح هیچ کدومتون نیست. چون با این رابطه وابستگی شما روز به روز به هم بیشتر میشه و اگه به هر دلیلی به هم نرسین برای اینکه همدیگه رو فراموش کنین باید رنج زیادی رو متحمل بشین. لذا باید رابطتو قطع کنی و بقیه راه رو با همراهی خونواده جلو بری تا اگه احیانا این ازدواج سر نگرفت هم شما اذیت نشی و هم ایشون ضرر نکنه.
اون چیزی که تو ازدواج اهمیت داره تناسب فکری، اعتقادی، اخلاقی و رفتاریه و اول از همه باید ببینی از این جهات با هم تناسب دارین یا نه.
در مورد اختلاف سنی باید بگم بهتره پسر مقداری از دختر بزرگتر باشه. ولی این به این معنا نیست که اگه احیانا دختر مقداری از پسر بزرگتر بود زندگی اونها دچار مشکل بشه. بزرگتر بودن دختر در صورتی مشکل ساز نیست که این اختلاف سنی اولا باعث اختلاف زیاد در فکر و سلیقه و رفتار طرفین نشه .ثانیا باعث اختلاف آگاهی نسبت به مسائل مرتبط با زندگی نشه. ثالثا دختر پسر رو بچه نبینه و بتونه مدیریت همسرش درخانواده رو قبول کنه. رابعا قیافه دختر طوری نباشه که از پسر خیلی بیشتر نشون بده؛ چون در این صورت ممکنه اطرافیان به خصوص فامیل های پسر بگن طرف با مادرش ازدواج کرده و از این حرفها، که این صحبت ها، باعث سردی شما نسبت به همسر و زندگیتون میشه خامسا خانواده پسر هم باید دختر رو با همین شرایط بپذیرن. معمولا در اختلاف سه سال چنین مشکلاتی به وجود نمیاد؛ ولی باز با توجه به موارد گفته شده باید دختر رو بررسی کنی که روحیه ریاست و نپذیرفتن پسر رو نداشته باشه.
در مورد اینکه چطور به خونوادت بگی، خب بهتره ابتدائاً بحث این رو مطرح کنی که قصد ازواج داری و می خوای زن بگیری. مدتی که بگذره و قضیه با اصرار شما جدی بشه، موردهایی به شما معرفی میشه. در خلال این موارد، شما بدون اینکه از عشق و دلبستگیت به اون دختر بگی ایشون رو به عنوان یه مورد خوب معرفی می کنی. در این صورت احتمال قبول کردن خونوادت برای خواستگاری اون دختر بیشتره. چون معمولا خونواده ها دوست ندارن پسرشون سرخود کسی رو قبول کنه و تصمیم آخرش رو بدون مشورت خانوداه گرفته باشه.
در مورد اینکه چطور در مورد سنش بگی، بهتره قبل از خواستگاری از سنش حرفی نزنی. بذاری بعد اینکه خونوادت هم دختر رو دیدن و پسندیدن و از لحاظ های دیگه مشکلی نبود مسئله سن رو یا خودشون می فهمن یا شما بهشون بگی که در این صورت چون بقیه موارد طرف رو پسندیدن احتمال اینکه تو این مورد کوتاه بیان هم بیشتره.