>
زندگي و سرمايه عمر براي انسان نعمتي بي بديل و فرصتي بي نظير است که اگر از دست برود هرگز قابل بازگشت نيست. ما بايد براي ثانيه هاي عمرمان حساس باشيم و آن را مفت و رايگان از دست ندهيم. بخش هايي از اين سرمايه ارزشمند و خدادادي، مثل جواني و دوران تحصيل، اهميت بيشتري دارد. زيرا آمادگي و فراغت انسان براي بهره برداري مناسب و سودمند بيش از مواقع ديگر است. به همين جهت ما به سؤال شما که حاکي از حساسيتتان به اين موضوع است ارج مي نهيم و نشانه هوشياري و توجه شما مي دانيم گرچه بسياري از افراد از اين موضوع غافلند و دنبال اين هستند که هر طور شده وقت خود را بگذرانند و روزشان را شب کنند.
اولين قدم براي استفاده بهينه از فرصت و اوقات فراغت، داشتن يک برنامه کارآمد و درست است. زيرا از يك سو به ما شيوه صحيح به كار گرفتن فرصتها را مى آموزد و از سوى ديگر با نيل به هدفهاى كوتاهمدت و ميانمدت، رضايت خاطرمان را فراهم مىسازد. براي اينكه چگونه يك برنامهريزى مناسب براى نيازهاى خود تنظيم نماييم منوط و مشروط به تحقق موارد ذيل است:
1. تعيين هدف. هدف ها دو قسمند. گاهي کلي اند مثل رضاي خدا، خدمت به مردم، بالا رفتن سطح آگاهي و امثال آن و گاهي جزئي اند مثل تخصص در يک رشته خاص مثل حساب داري، مطالعه يک کتاب، نوشتن مقاله يا امثال آن.
لازم است هر دو هدف را مشخص کنيم؛ يعني همان طور که يک هدف کلي در نظر داريم، اهداف جزئي را هم دقيقا مشخص کنيم و آن را محور فعاليت هايمان قرار دهيم.
2. تشخيص نيازها وکاستي ها و نواقص احتمالي. بايد خواستها و احتياجات اساسى خود را در آن زمينه به خصوص روشن كنيم. به عنوان مثال: در يك مقطع مشخص، چه درسى را نياز داريم بياموزيم تا تسلط بر آنها پيدا كنيم.
3. فرصتها و اوقاتى كه بايد صرف تحقق اهداف برنامه شود، چه ميزانى است؟
4. چه روشى مطلوبترين شيوه براى دستيابى به اهداف مورد نظر مىباشد.
5. در مرحله اجرا نيازمند به چه ابزار و كاربرد چه وسايلى هستيم؟
6. پس از اجرا به ارزيابى فعاليتهاى انجام شده مى پردازيم تا ميزان دسترسى به اهداف مشخص شود و ميزان عدم موفقيت در رسيدن به برنامه را نيز معلوم نماييم. اين مرحله كه تحت عنوان بازخورد(فيدبك) ناميده مىشود، فرصتى به ما مىبخشد تا بتوانيم عوامل ناكامى احتمالى را نيز بشناسيم و از بروز مجدد آن در برنامه مورد نظر پيشگيرى نماييم.
از آفات برنامهريزى، فقدان تلاش و پشتكار در دستيابى به هدف برنامه است. و شايد در ابتداى فعاليت به همه موارد مورد نظر دست نيافته و دلسرد شويم و از ادامه راه باز بمانيم. و بي ترديد عمل به برنامه، مستلزم چشمپوشى از برخى فرصتهاى فراغت، سرگرمىها و تفريحات مىباشد، در اين صورت بايد خود را سازگار با برنامه مىنماييم تا بتوانيم به نتيجه مطلوبى دست يابيم.
ممكن است در ابتدا، برنامهريزى با كندى مواجه شود ولى در جريان عمل به برنامه به آن عادت مىكنيم و به مرور زمان جزء شخصيت ما مىشود. برنامهريزى علاوه بر صرفهجويى در وقت و فرصتهاى زندگى، موجب مىشود تا خود را و نيازهايمان را بهتر و بيشتر بشناسيم. لازمه برنامهريزى موفق، انعطافپذيرى در عمل به برنامه است و نيز نگاه واقعبينانه به كاستىها و ضعفهاى موجود در زمينهاى است كه برنامه تنظيم مىكنيم. برنامهريزى تفكر ما را نسبت به زندگى شكل مىدهد و تفكّر منسجم منتهي به عمل در زندگى ايجاد مي کند.
به منظور داشتن يك برنامه منظم، لازم است جدولى تهيه نماييد و ساعات شبانه روز و ايام هفته را (به ترتيب در ستون افقى و عمودى) يادداشت كرده و براى هر ساعتى در هر روز از ايام هفته كار و برنامه مناسب را در آن يادداشت نماييد. مثلاً چه ساعتى از خواب بيدار شويد؟ ساعتى را به نماز و نرمش و صرف صبحانه و ديگر كارها اختصاص دهيد، ساعات درس و كلاس و مطالعه و استراحت و نظافت و... را نيز دقيقا در جدول بنويسيد و خود را موظف كنيد طبق جدول تهيه شده كه متناسب با توانايىهاى خودتان است عمل نماييد. در اين مسير نياز به يك عزم و اراده جدى هست كه انشاءالله در شما وجود دارد.
به جهت تأکيد بر نقش نظم در پيشرفت و تکامل علمي و انساني و... توجه شما را به سخنان علي(ع) پس از ضربت خوردن به دست ابنملجم «لعنه الله» به فرزندان خود حسن و حسين(ع) جلب مي کنم که حضرت چنين فرمود:«اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى الله و نظم امركم؛ شما و همه فرزندان و كسانم و هر كسى را كه نوشتهام به او مىرسد، به تقواى خدا و نظم داشتن در كارتان سفارش مىكنم».
نكته مهم اين است كه اولين جملهاى كه در وصيتنامه خود به فرزندان خود در آن حالت خاص پس از توصيه به تقوا و دورى از گناه، توصيه به نظم در امور و كارها فرمود و اين نشانه اهميت نظم و نقش آن در سعادت و موفقيت انسان است و بدون آن کسي به جايي نمي رسد.
بعد از طرح و برنامه آنچه اهميت دارد و بايد عملياتي گردد پر کردن برنامه و طرح تهيه شده است محتواي برنامه براساس دو عامل پر و به اصطلاح تعيين مي شود:
1. هدف.
2- نيازها، کاستي ها و نقص ها.
شما بايد براساس هدف خودعمل کنيد و در صدد مرتفع ساختن نيازها و کاستي ها باشيد و در اين راستا گام بردايد و ما چون از هدف شما خبر نداريم و يا با نيازها و کاستي ها و نواقص زندگي فردي و اجتماعي و تحصيلي و خانوادگي و اقتصادي و... شما آگاهي نداريم نمي توانيم محتواي برنامه شما را تدارک نماييم اما يکي دو چيز را مي دانيم. اولين نکته اي که مي دانيم آن است که شما يک مسلمان هستيد و اين مسلماني مسؤوليتي را متوجه شما مي کند لذا بخشي از اين برنامه بايد مطابق آنچه مسلماني اقتضا مي کند پر شود. برخي از اين محتوا همانا اعمال عبادي شماست مانند اين که بايد بخشي از برنامه شما به خواندن نماز، قرآن، اطلاع از احکام دين و عمل به آنچه دين بر دوش شما گذارده است اختصاص يابد. البته مسلماني فقط در عبادت جلوه نمي کند و تمام زندگي ما بايد متکي بر اسلام باشد.
نکته دوم آن است که شما يک دانشجو هستيد لذا بايد بخش ديگري از برنامه شما با مطالعه مواد درسي رشته تحصيلي شما پر شود شايد بيشترين نيازها، کاستي ها و اساسي ترين اهداف شما همين تحصيل باشد و بايد بيشترين محتواي برنامه شما نيز امور درسي و تحصيلي باشد کار را از مواد درسي ضروري، مواد درسي که در آنها احساس ضعف مي کنيد وکاستي را در تحصيل شما ايجاد کرده است شروع کنيد. گمان نمي کنيم جز دو برنامه فوق برنامه اساسي ديگري وجود داشته باشد مگر برنامه هاي ريز و جزئي البته خوب مي دانيد وجود تفريح و گردش و برنامه هاي نشاط آور نيز يکي از ضرورت هاي زندگي انساني است. آنچه گفته شد از محتواي برنامه برگرفته از حديثي است از امام کاظم(ع) که مي فرمايند بکوشيد برنامه و ساعت زندگي خود را در چهار بخش تنظيم کنيد:
1- بخشي را به مناجات.
2- بخشي را به کسب معاش و روزي.
3- بخشي را نيز به معاشرت با برادران ديني مخلص و مورد وثوق که عيب شما را مي نمايانند، اختصاص دهيد.
4- بخشي را نيز به تفريح بپردازيد.
در مورد شما معاش و روزيتان در ادامه تحصيل نهفته است.
برنامه عبادى زير را نيز عمل كنيد كه براى ياد خدا بسيار مؤثر است:
1- مراقبه و محاسبه: در آغاز هر كارى كمى مكث كنيد اگر واجب است حتما انجام دهيد اگر حرام است حتما ترك كنيد و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترك آن مختاريد اين سه چيز را قبل از انجام هر كارى مشخص كنيد سپس انجام دهيد. اصل اين توجه و مراقبه چندين فايده دارد اولاً انسان به حرام نمىافتد و نيز واجبى از او ترك نمىشود. ثانيا: انسان را از غفلت شبانهروزى مىگيرد. ثالثا: ترك حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مىآيد مىتوان فعل تمام واجبات و ترك تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد حتى افعالى كه نه واجب هستند نه حرام مىتوان با قصد قربت آنها را عبادى كرد مثلاً خوابيدن با اين قصد باشد كه تجديد نيرو شود تا انسان عبادت خدا كند و... شب به محاسبه بنشيند كه آيا مراقبه طول روز را خوب انجام داده يا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر كارى مراقبهاش را انجام داده بلكه آن كار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهميد فلان كار حرام است در عمل هم آن را ترك كرده يا اگر در اول فهميد واجب است در عمل آن را انجام داده اينجا شكر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علتيابى كند تا به مرور نقصها و علت عدم موفقيت را كشف كند تا بعد از سالها به جايى برسد كه حتى يك گناه از او صادر نشود و خلاصه اين كه مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترك محرمات مىباشد.
حضرت على(ع) مىفرمايند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا اين نفس پيوسته به بدى و زشتى امر مىكند پس هر كسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمىكند و) او انسان را به سمت گناهان مىكشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادتپرور، ج 1، ص 305، روايت 20). بنابراين مراقبه و محاسبه را بايد جدى گرفت كه از اساسىترين دستورات اخلاقى و سازنده مىباشد.
1- نماز اول وقت: اگر كار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترك نكنيد. روايات و نيز بزرگان نماز اول وقت را اكيدا سفارش كردهاند. امام صادق(ع) مىفرمايند: «لكل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و ليس لاحد ان يتخذ آخر الوقتين وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمريض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضيلتتر است و براى كسى نشايد كه آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ كند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بيمار و ناتوان و كسى كه داراى عذرى است مىباشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را»، (ميزانالحكمه، ج 5، ص 401، روايت 10390).
3- مستحبات نشاطآور: از ميان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى كميل و ندبه و... فقط و فقط آنهايى را انجام دهيد كه براى شما نشاطآور است و از تحميل نفس بر مستحبات پرهيز كنيد فقط به اقبال قلب بنگريد هر عمل مستحبى كه قلب بدان اقبال داشت و برايتان نشاطبخش و حالآور بود به همان اكتفا كنيد، حتى نسبت به نماز شب كه سفارش زيادى شده است اگر نشاط نداشتيد يا اصلاً نخوانيد يا خيلى خيلى خلاصه در ظرف ده دقيقه تمام يازده ركعت را با حذف مستحبات بخوانيد.
4- توسل به ائمه معصومين(ع): گاه گاهى مخصوصا به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومين(ع) توسل جوييد و توفيق و حاجات خود را از آن معادن كرم بخواهيد.
5- دائمالوضوء: سعى كنيد هميشه وضودار باشيد واگر براى شب قبل از خواب وضو بگيريد كافى است و چنانچه نيمهشب براى كارى برخاستيد و خواستيد دوباره بخوابيد وضو لازم نيست اگر آب وضو را با حوله خشك كنيد از جهتى بهتر است.
6- زيارت اهل قبور: هفتهاى يك بار به زيارت اهل قبور مؤمنين و شهداى عزيز برويد و اگر وقت خلوتى را انتخاب كنيد تا تأمل بيشترى كنيد و گذرا بودن دنيا بيشتر در دلتان جا افتد خيلى بهتر است هدف اين است كه دل تكان بخورد و رغبت خود را به دنيا كم كند و به فكر آخرت و عالم قبر و قيامت بيفتد.
يک دانشجوي جوان، جهت استفادهى بهينه از پتانسيل جوانى و بكارگيرى آن در مسير رشد و توسعه خود و جامعه اش بايد به تدبير زير عمل نماييد.
1. شناخت هويت فردى و شخصى:
دانشجوياني كه دقيقا مىدانند در چه موقعيتى از زمان، جامعه، تاريخ و عمر خود واقع شدهاند، تدبير مناسبترى براى رشد و توسعهى زندگى خواهند داشت.
شناخت هويت ملى، فرهنگى و اسلامى نيز مكمّل هويت فردى و شخصى است، در اين مقطع، دانشجو، عارف به فرهنگ، مكتب و ملت خويش است و به مبانى فرهنگ اسلامى و ملى و آسيبها و دردهاى اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سياسى جامعهى خويش، معرفت قابل قبولى پيدا مىكند. چنين معرفتى كه مولد درك فرهنگ خودى (اسلامى و ملى) و شناخت دردهاى اجتماعى است، راه را به روى عامل نفوذ بيگانه و فرهنگ و سياست مهاجم مىبندد و مصونيت پذيرى از آسيبهاى فرهنگى و اجتماعى به وجود مىآورد، البته نيل به اين مرحله، مستلزم درك بهتر جامعه نسبت به هويت جوانان و دانشجويان است.
2. دانشاندوزى:
تحصيل علم، اولين و مهمترين تكليف شب و روز يك دانشجو است. اگر شرح حال زندگانى مردان بزرگ و خلاّق روزگار را مورد مطالعه و بررسى قرار دهيم. خواهيم ديد كه تلاش در راه تحصيل دانش، چه ميزان در سعادت و نيكبختى جامعه و جاودانگى آنان تأثير داشته است.
در گذشته دانشمندان بزرگى نظر اديسون، مخترع برق و گاليله، مخترع تلسكوپ و كاشف مسايل مهمى در علم هيئت و رازى كاشف الكل و هشام در علم شيمى و گوتمبرگ مخترع چاپ و... گامهاى مؤثرى در راه رفاه، آسايش و خدمت بشر برداشتهاند. بنابراين، اساسىترين وظيفهى دورهى دانشجويى، تلاش بىحد و اندازه در مسير كسب سرمايهى دانش است و دانشجو بايد تلاش كند تا سطح دانش خود را افزايش دهد و تحصيلات خود را در ترمهاى مختلف و مقاطع بالاتر و تخصّصىتر، بدون هيچ وقفهاى ادامه بدهد و هرگز اين احساس را به خود راه ندهد كه قادر به ادامهى تحصيل در مقاطع بالاتر نيست و در اين خصوص با افراد آگاه مشورت كند.
شايسته است كه يك دانشجو در كنار متون درسى و امتحانى خويش، ساير منابع را مورد مطالعه قرار دهد تا اندوختههاى خويش را غنىتر سازد و سعى كند در پايان هر هفته ايدههاى جديدى كه بدست آورده است مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار دهد و سعى كند از آن چيزهاى آموزنده فرا گيرد و سپس به نحو جالبى آنها را به صورت كاربردى آماده كند.
3. وقتشناسى:
اگر جوانى، بهار عمر است، وقت سرمايهى همه فصول عمر است. و به تعبيرى، وقت طلاست بلكه وقت فراتر از طلا و طلاساز است. پروين اعتصامى، در باب ارزش وقت چنين مىسرايد:
گهر وقت، بدين خيرگى از دست مده
آخر اين درّ گرانمايه، بهايى دارد
از منظر دين نيز، اولين پرسشهايى كه در قيامت از انسان مىشود از چند چيز است از جمله:
1. از عمرش كه در چه راهى فنا كرده است،
2. از جواني كه در چه چيزى گذرانده است،
3. از مال كه از چه طريقى بدست آورده است،
4. از محبّت اهل بيت (امامشناسى). (خصال صدوق، ج 1، ص 253)
با نگاهى اجمالى به سخن گرانسنگ معصومين(ع)، جايگاه و اهميت دو سرمايهى جوانى و عمر به خوبى، آشكار مىشود و هر كس كه بتواند در درياى زندگى شنا كرده و اين دو گوهر گرانبها را صيد كند، قطعا به ساحل نجات و رستگارى دست خواهد يافت. بزرگان چون چنين بودند، گشتند آنچنان.
البته در ارج گذارى به وقت، علاوه بر وقت خويش بايد براى وقت ديگران نيز ارزش قايل شد، و همهى اين مراحل به سرانجام نمىرسد مگر اين كه فرهنگسازى كنيم و همگان به اين نكته برسند كه وقتسوزى، گناهى است بس بزرگ و نابخشودنى، و اين شعار جا بيفتد كه: وقتسوزى يعنى خودسوزى.
3.فراگيرى روش تحقيق: يك دانشجوى كارآمد بايد اصول روش تحقيق در علوم مختلف، مخصوصا روش مطلوب و مناسب براى تحقيق در عالم طبيعت را فرا گيرد.
در اهميت و ارزش روش تحقيق همين بس كه امروزه پيشرفت علوم و توسعهى جوامع پيشرفته، مرهون آن است و هر روز بر ابعاد آن افزوده مىشود.
گرچه امروزه در بسيارى از رشتههاى دانشگاهى، روش تحقيق به صورت چند واحد گنجانده شده است اما اين مقدار قطعا براى موفقيتهاى راهبردى كافى نيست و بايد در اين زمينه چارهاى انديشيد.
4. برنامهريزى صحيح: برخى از مردم و به ويژه دانشجويان عزيز، در تنظيم زندگى و فعاليتهاى تحصيلى خويش دچار ابهام و سرگشتگى هستند و نمىتوانند تعادل لازم را ميان خواستها و امكاناتشان بوجود بياورند. اصولاً، برنامهريزى، زمينه ساز كاميابى و موفقيتهاى همگان به ويژه جوانان و دانشجويان است، زيرا از يك سو به آنان شيوه صحيح به كار گرفتن فرصتها را مىآموزد و از سوى ديگر با نيل به هدفهاى كوتاه مدت و ميان مدت، رضايت خاطرشان را فراهم مىسازد. برنامهريزى مناسب مشروط به تحقق موارد زير است:
1. هدفهاى ما مشخص شود و اين كه هدف اصلى ما چيست؟
2. نيازهاى ما كدامند؟ به عنوان مثال: در يك مقطع مشخصى، علاوه بر متن درسى، چه كتابهايى را بخوانيم تا تسلّط بر آنها پيدا كنيم.
3. فرصتها و اوقاتى كه بايد صرف تحقق اهداف برنامه شود، چه ميزانى است؟
4. چه روشى، مطلوبترين شيوه براى دستيابى به اهداف مورد نظر مىباشد؟
5. در مرحله اجرا نيازمند به چه ابزار و كاربرد چه وسايلى هستيم.
6. پس از اجرا به ارزيابى فعاليتهاى انجام شده بپردازيم تا ميزان دسترسى به اهداف مشخص شود و ميزان عدم موفقيت در رسيدن به برنامه را نيز معلوم نماييم. اين مرحله كه تحت عنوان باز خورد (فيدبك) ناميده مىشود، فرصتى به ما مىبخشد تا بتوانيم عوامل ناكامى احتمالى را نيز بشناسيم و از بروز مجدد آن در برنامه مورد نظر پيشگيرى نماييم.
البته، برنامهريزى آفاتى هم دارد كه از جمله آن، فقدان تلاش و پشتكار در دستيابى به هدف برنامه است. و يا آنكه در ابتداى فعاليت منطبق با برنامه، چنانچه به همه موارد مورد نظر دست نيافتيم، ممكن است دچار دلسردى شويم و از ادامهى راه باز بمانيم. و يا اينكه عمل به برنامهريزى جدّى، مستلزم چشمپوشى از برخى فرصتهاى فراغت، سرگرميها و تفريحات مىباشد، در اين صورت خود را سازگار با برنامه مىنماييم تا بتوانيم به نتيجهى مطلوبى دست يابيم.
از مزاياى برنامهريزى اين است كه بر حس اعتماد به نفس مىافزايد و هسته مركزى اطمينان به شخصيت را رشد مىدهد و موجب مىشود با نگاهى اميدوارتر به جهان بنگريم. از نگاه ديگر، برنامهريزى در ابتدا با كندى ممكن است مواجه شود ولى در جريان عمل به برنامه به آن عادت مىكنيم و به مرور زمان ملكه شخصيت ما مىشود. برنامهريزى علاوه بر صرفهجويى در وقت و فرصتهاى زندگى، موجب مىشود تا خود را و نيازهايمان را بهتر و بيشتر بشناسيم. همچنين برنامهريزى، تفكر ما را نسبت به زندگى شكل مىدهد و تفكّر منسجم منجر به عمل موفق در زندگى فردى و اجتماعى مىشود.
البته عوامل ديگرى وجود دارند كه در رشد و كارآمدى يك دانشجو و در نتيجه رشد و كارآمدى جامعه نقش دارند از جمله:
شناخت راههاى اعتماد به نفس، اصول نويسندگى و سخنورى، با دقت گوش كردن به سخن اساتيد و ساير افراد، توسعهى روابط مفيد با ديگران و پيدا كردن دوستان قابل اعتماد و ايجاد يك رابطهى بسيار دوستانه با آنان، رعايت نظم در رفت و آمدها و نشست و برخاستها بويژه در محيط دانشگاه و سركلاس درس، تقويت راههاى تفكر و افزايش خلاقيت خويش، انتقادپذيرى و خود انتقادى (انتقاد از خود = Autocritics)، همچنين انتقاد درست و سازنده از ديگران، برخورد منطقى با مخالفان خود، پذيرش عيوب ديگران، كنترل خشم خود، ورزش عاقلانه به صورت منظم و افزايش نيرو و توان خويش از راه ورزش عاقلانه و به صورت منظم و كسب سلامتى جسمى و انبساط روحى و تداوم آن، خود را به طور مؤثر نشان دادن و هدايت جلسات مفيد و ثمربخش و در نهايت و مهمتر از همه تداوم سلامتى روحى و هدايت معنوى خويش از طريق رعايت حقوق خداوند حكيم و بندگى او كه همه راههاى توفيق و كارآمدى فردى و اجتماعى به او ختم مىشود.
به راستى، اگر يك دانشجو، يا جمعى از آنان، يا اكثر دانشجويان و يا... اين گونه باشند، آيا جامعه شاهد مديران موفق، كارآمد و خدمتگذار و در نتيجه شاهد جامعهى پيشرفته نخواهيم بود؟ حتما چنين هدفى با شرايطى كه مطرح شد قابل تحقق است.
به طور كلى در رابطه تقسيم ساعات و فراغت، اعتقاد ما بر اين است كه آن چه در راستاى هدايت انسان لازم است باشد، در كتاب گفتار و روش زندگى معصومين آمده است. مثلاً امام على(ع) در تفسير آيهى شريفهى: «لاتنسَ نَصيبَك من الدّنيا»؛(قصص، آيهى 77؛ بهره خود را از دنيا فراموش نكن)مىفرمايد: «لاتنسَ صِحّتك و قوّتك و فراغك و شبابَك و نشاطك ان تَطلُبَ بهاالآخرة؛ ...». پيامهاى اين سخن عرشى اين است: قدر چند چيز را بدان و در جهت رسيدن به آخرت كه بهترين چيزهاست، از آنها بهره بگير.(معانى الاخبار، ص 325)
1ـ صحت بدن و عافيت.
2ـ قوّت و نيرو.
3ـ فراغت: اوقاتى كه در آن مشغول به كارى نيست.
4ـ جوانى.
5ـ نشاط و شادابى.
پيامبر خدا(ص) فرمود: «در صحف ابراهيم آمده است كه خردمند، مادامى كه خردش از او گرفته نشده، بايد ساعاتى را براى خود در نظر بگيرد. زمانى براى مناجات با پروردگارش و زمانى براى حساب كشيدن از خويش و زمانى براى انديشيدن در نعمتهايى كه خداى عزّ و جلّ به وى ارزانى داشته است و زمانى براى بهرهمند ساختن نفس خود از حلال. زيرا اين زمان كمكى است به آن سه زمان ديگر و مايه آسودگى و رفع خستگى دلها».(الخصال، ص 525، ح 13)
مشابه اين تعبير از ديگر امامان نيز به ما رسيده است. امام كاظم(ع) فرمود: سعى كنيد اوقات خود را به چهار قسمت كنيد: «زمانى براى مناجات با خدا، زمانى براى كسب و كار، زمانى براى معاشرت با برادران و افراد مورد اعتمادى كه عيبهايتان را به شما گوشزد مىكنند و در باطن، خيرخواه شما هستند و زمانى براى بهرهمند شدن از لذتهاى غيرحرام».(بحارالانوار، ج 78، ص 321، ح 18)
از مجموع اين فرمايشات اين بهره را مىبريم: همين ساعت آسايش است كه موجب استفادهى بهينه از بقيه ساعات مىشود، هم عبادت را نشاط مىبخشد، هم مانع اشتباه در محاسبه نفس مىشود و هم قوه تفكر را از خطا باز مىدارد و هم نيروى لازم را براى فعاليت و كار فراهم مىسازد.
اصل برنامه ريزي و تقسيم ساعت هاي شبانه روز و مراقبت از خود کار خود را خود شما انجام مي دهيد. کمکي که از ما برمي آيد برشماري اصولي است که لازم است در برنامه ريزي رعايت شود. اين اصول به قرار زير است:
1. برنامه بايد در حد توان باشد نه خارج از توان، همانطور که گفته اند سنگ بزرگ علامت نزدن است. پس بايد مطابق طاقت و توان جسمي و روحي تان برنامه را طرح ريزي و اجرا کنيد و از حد تعادل خارج نشويد.
2. هر روز فعاليت هاي روزانه خود را ارزيابي کنيد و پايان روز و قبل از آن که به بستر برويد بررسي کنيد که کدام يک از کارها و وظيفه هاي مقرر شده را انجام دادهايد و کدام يک را نيمه کاره رها کرده و انجام نداده ايد، نسبت به فعاليت هاي انجام شده خود را تشويق کرده و به خود آفرين بگوييد و پاداشي را در نظر بگيريد و نسبت به انجام نداده ها خود را تنبيه کرده مثلا خود را جريمه مالي کنيد و صدقه اي را به مستمندان بدهيد و يا ....
3. ايده آل نگر و مطلق گرا نباشيد، يعني نخواسته باشيد تمام خواسته ها و آرزوهايتان فوري و به شکل کامل و تمام برآورده شود هر چند در راه به دست آوردن آن تلاش مي کنيد ولي اگر از دسترسي به برخي از آنها ناتوان بوديد و شرايط فراهم نبود، نگوييد به طور کلي بايد آن را رها کرد بلکه در تلاش هاي بعدي در پي نيل به آن باشيد و خسته نشويد.
4. اراده خودتان را تقويت کنيد اين امر هم نيازمند رعايت برخي نکاتي است که مقاله ضميمه (پيش شماره پرسمان 5) را بخوانيد و به راهکارهاي آن عمل کنيد. اميد است به شما کمک کند.
دوست عزيز! چنانچه در مسير برنامه ريزي مشکل ضعف اراده وجود داشته باشد تجربه نشان داده است، براى حل اين مشكل نمىتوان تنها به رهنمودهاى كتبى و غيابى بسنده كرد و اين مسأله، مانند بسيارى از مشكلات روانى ديگر، به ارتباط مستمر با مشاور نيازمند است; ولى اجراى توصيههاى زير در نابود سازى اين پديده سودمند مىنمايد.
1. بايد علل و عوامل ضعف اراده خويش را بشناسيد . توجه كنيد ضعف اراده غالبا در عدم اعتماد به بينش و تفكر، عدم شناختخويش، با ارزش تلقى نكردن خود، عدم امنيت روانى، عدم تدبير عقلانى در تشخيص امور و تميز اهم و مهم، شكستهاى گذشته و عوامل باز دارنده رشد و قوت نفس مانند محروميت، سرزنش و رنجهاى مستمر ريشه دارد. زدودن هر يك از اين عوامل در پرتو سرمايه گزارى و برنامه ريزى ممكن است.
2. بايد باور كنيد چون ديگر انسانها از توانمندىهاى بسيار برخورداريد و از ديگران كمتر نيستيد. فراموش نكنيد نقاط قوت انسان از نقاط ضعفش بيشتر است و نبايد خود را دست كم بگيرد. تصميم خوب در پرتو تكيه بر قوتها، جبران ضعفها و احساس توانمندى شكل مىگيرد.
3. پس از مشورت با افراد ذى صلاح، با توجه به امكانات و توانمندى هاى واقعى خود، براى زندگى تان برنامه ريزى كنيد و بكوشيد هرگز بى جهت از آن برنامه و نظم سر نپيچيد. اوقات استراحت و تفريح و عبادت و همهفعاليتها را در اين برنامه بگنجانيد تا زمانى خالى نماند و توجه به فرصت بيكارى شما را سمت تأخير انداختن كارها سوق ندهد.
4. بكوشيد براى هر رفتارى انگيزهاى قوى داشته باشيد و به ويژه از آثار مثبت تصميمگيرىها و رفتارهاى خاص خويش به طور كامل آگاه شويد.
5. محيط زندگى و موقعيت كارى خود را تغيير دهيد و موانع بروز اراده و فعاليت را نابود سازيد; براى مثال در موقعيتى كه به سرزنش و متهم شدن به ناتوانى و ناپختگى مىانجامد، قرار نگيريد . براى تصميمگيرىها و اقدامات خويش امنيت روانى فراهم آوريد تا بتوانيد به آرامى در برابر ديگران يا همراه آنان ابراز وجود كنيد و برجستگى فكرى و فعاليتبه جا را از طريق تصميم آشكار سازيد .
6. هر كارى را آسان تلقى كنيد; زيرا در برابر اراده پولادين انسان همه سختىها آسان مىگردد . به استقبال كارهاى به ظاهر دشوار برويد و به خود تلقين كنيد مىتوانيد در اين امور درست تصميم بگيريد و افتخار موفقيت در انجام آنها را به دست آوريد.
7. رضايتخداوند را ملاك هر رفتار و گفتار قرار دهيد و از تسليم شدن در برابر تمايلات پوچ و هواهاى نفسانى بپرهيزيد. اين تسليم شدنها اراده را ضعيف و متزلزل مىسازد. تقوا و رعايتحرمت دستورهاى پروردگار براى آرامش روانى و تقويت نفس و اراده بسيار سودمند است.
8 . مدتى برنامه ريزى و تصميمات خود را با فردى ذى صلاح در ميان بگذاريد و از وى بخواهيد مراقب باشد تا در شما دو دلى پيش نيايد و اجراى تصميمات خويش را به تاخير نيندازيد.
9. از خواب زياد، پرخورى و ديگر اسباب تنبلى و سستى اراده بپرهيزيد و نگذاريد ديگران به جاى شما تصميم بگيرند.
10. با كسانى كه روحيه و اراده قوى دارند، دوستشويد تا اراده شما نيز قوى گردد.
11. بكوشيد تصميمهاتان را با فردى با تجربه در ميان نهيد تا از قوت و درستى شان اطمينان يابيد. پس از مشورت با اين فرد، بر اساس تدبر و انديشه خود تصميم بگيريد و بدون از دست دادن فرصت اقدام كنيد.
تصميم بايد بر تدبير و انديشه و آگاهىهاى لازم استوار باشد و به عمل بينجامد . تخلف از اين امر جز تلف كردن وقت، پيروى از افكار پوچ و سستى در عمل دستاوردى ندارد و فرد را با زيانهاى مادى و معنوى روبه رو مىسازد. از اين رو، امور ياد شده گناه به شمار مىآيد.
ترديد در تصميم گيرى و تاخير در عمل سبب از دست رفتن منافع معنوى و مادى فراوان مىشود و زيانهاى بسيار را به ارمغان مىآورد.
12 . تصميمات به جا و پر ارزش گذشته خود را به ياد آوريد و توجه كنيد كه چون گذشته براى انجام دادن كارهاى مهم آمادگى داريد.
13. در تصميمها و فعاليتهاى اسوهها دقت كنيد، در همسان سازى و الگوپذيرى جدى باشيد تا جرات انجام كار يابيد و توان تصميمگيرى و اجرا در شما تقويت شود.
14. ورزش مستمر و منظم را كه در تقويت اراده بسيار مؤثر است، فراموش نكنيد.
15. با تصميمهاى آسان در كارهاى ساده، به تدريج خود باورى و توانمندى را در خويش پديد آوريد و راه را براى تصميمگيرى در امور مشكل و پيچيده هموار سازيد.
16. در موضوع مورد نظر تمركز پيدا كنيد و از اشتغالات ذهنى متعدد بپرهيزيد تا تصميمگيرى آسانتر صورت پذيرد.
17. پس از تدبير و مشورت از عواقب تصميم هاى خود هراسناك نباشيد و به خدا توكل كنيد . پيامدهاى تصميمهاتان را كه از قلمرو انديشهتان بيرون است و با سامان دادن احتمالهاى ضعيف سبب ترديد و تزلزل شما مىگردد، به خداوند متعال كه به بندگانش لطف و رحمت و محبت گسترده دارد، واگذاريد و به آنچه پروردگار پيش مىآورد، خشنود باشيد. خداوند شما را سمت صلاح و مطلوب واقعىتان رهنمون شود.