>
خوشحاليم شما مخاطب ما هستيد اميدواريم راهنماي خوبي در رابطه با اين موضوع براي شما باشيم.در مورد احساس به بن بست رسيدن و سرگرداني و گاهي پوچگرايى و حالات پيش آمده براى شما بايدخدمتتان بيان داريم كه اين مشكل، كم و بيش در بسيارى از جوانان هم سن و سال شما وجود دارد. جوانانى كه مانند شما در پى اهداف و آرمانهاى بلند و ارزشمندى هستند، با مشكل مضاعفى رو به رو مىشوند؛ زيرا - علاوه بر مشكلات روحى ناشى از دوران جوانى و محروميتها و فشارهاى دوران تحصيل - از اينكه بين وضع موجود و آرمان مطلوبشان، فاصله زيادى احساس مىكنند، رنج جانكاهى آنان را مىآزارد. در عين حال بايد دانست زندگى، مجموعهاى از شادى و رنج، كامروايى و ناكامى، تلخى و شيرينى و خلاصه ميدان جنگى است كه هركس در آن، سهمى از پيروزى و شكست دارد. همه اينها به شكلهاى گوناگون، در زندگى هر فرد وجود دارد و در ايام جوانى و تحصيلى، اين فشارها شديدتر است.
اين حالت و احساس علل و عوامل مختلفى ميتواند داشته باشد كه اهم آنها عبارت است از:
1. نداشتن فلسفه درست و اساسى در زندگى؛
2. فقدان ايدهآل و آرمان عالى و معنوى،
3. مسائل و مشكلات تربيتى و خانوادگى؛
4. تجربه متعدد ناكامى و شكست در زندگى؛
5. تعارضات فكرى و ناتوانى در حل آنها؛
6. بحران هويت.
در مورد هدف زندگي بايد بيان داريم كه همانطور كه مي دانيد جهانبيني و انسانشناسي در معرفي هدف از زندگي انسانها موثر است.بايد توجه داشت كه تفاوت جهانبينيها و انسانشناسيها تأثير مستقيم و غيرقابل انكاري بر ارائه اهدافي مختلف و متفاوت از زندگي دارد. در تفكر كسي كه جهان هستي را منحصر در عالم ماده ميداند و تمامي اهداف را در رسيدن به امكانات مادي و بهره مندي بيشتر از آنها مي داند يك هدف از زندگي ارائه ميشود و در تفكر الهي كه قائل به وجود افقهاي فراواني در ماوراء عالم ماده است هدف از زندگي به گونهاي متعاليتر ترسيم ميگردد. همين تفاوت در جهانبينيها و انسانشناسيهاست كه باعث شده اهداف متفاوت و متعارضي از زندگي بشر ارائه گردد از اين روست كه ميبينيم بسياري از نگرشها مبتني بر فلسفههاي گوناگون در پاسخ به پرسش هدف از زندگي پاسخ كسب سعادت را ميدهند. پس روشن شد كه جهانبينيهاي مختلف باعث برداشتهاي متفاوت از هدف زندگي ميشود. با توجه به پردامنه بودن اين مباحث از بيان و نقد افكار مختلف صرف نظر كرده و هدف زندگي را از ديدگاه مكتب اسلام مورد بررسي و تحليل قرار ميدهيم.براي دستيابي به هدف ارائه شده از زندگي توسط اسلام بايد به نكاتي توجه داشته باشيم.
1. با توجه به اينكه اسلام زندگي بشر را تنها در محدوده اين عالم مادي نميبيند لذا از ديدگاه اسلام زندگي روزمره بشري نميتواند امري آرماني و ايدهآل نهايي تلقي شود. از اين رو جنبههاي آن نيز به عنوان اهداف اصلي از زندگي بشر قلمداد نخواهد شد از اين روست كه خداوند متعال ميفرمايند: «انما الحيوه الدنيا لهو و لعب»[ سوره محمد، آيه 36] همانا زندگي دنيا لهو و بازيگري است.
2. مقاصدي را كه يك انسان در فرايند زندگي دنبال ميكند همه يكسان و هم عرض نيستند و در يك رتبه قرار ندارند برخي از اين اهداف مقدماتي بوده و زمينهساز نيل به هدفهاي بالاترند و برخي ديگر هدف نهايي به شمار ميروند و برخي هدفهاي ميانه و حد وسطهاي ميان هدفهاي مقدماتي و نهايي به شمار ميروند و به عبارت ديگر اين سه دسته هدف در طول هم قرار دارند.[ رجبي، محمود، انسانشناسي، ص143، انتشارت مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، چاپ پنجم، 1379]شما اهداف خود را چگونه دسته بندي نموده ايد؟
3. هدف از زندگي عبارت است از وصول به كمال نهايي انسان يعني نقطهاي از كمال كه فراتر از آن براي انسان متصور نيست و آخرين پله نردبان ترقي انسان است كه همه تلاشها و اوج گرفتنها براي وصول به آن است قرآن مجيد از اين نقطه اوج با واژگان فوز (كاميابي) فلاح رستگاري و سعادت (خوشبختي) ياد كرده و ميفرمايد: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً»[ سوره احزاب، آيه 71] هركس از خداوند و رسولش فرمانبري كند حقيقتاً به كاميابي بزرگي دست يافته است.
نتيجه: از نظر اسلام هدف از زندگي بشري وصول به مقام «قرب الهي» است كه جامع ميان كمال نظري و عملي انسان است. پاسخ مذكور همانگونه كه ملاحظه شد با توجه به آيات قرآن و احاديث ائمه بيان شده و مستند به حدس و گمان و نظر شخص نيست.
اما چه بايد كرد؟
نكته مهم و اساسى، نحوه برخورد انسان با اين مسائل است. در اين رابطه دو گونه برخورد مىتوان داشت:
الف: واكنش انفعالى
در برخورد انفعالى، انسان همواره مشكلات را بزرگ مىبيند و در بيشتر صحنهها خود را شكست خورده مىپندارد. به رغم اينكه از خود انتظاراتى بيش از حد توانش دارد، در گشودن راه و گام نهادن به سوى هدف، خود را ناتوان مىبيند. امكانات، توانمندىها و موفقيتهاى خويش را فراموش مىكند و كمكم احساس يأس، ضعف و سستى نموده و خود را بيمار مىپندارد. اگر اين روند ادامه يابد، گرفتار بيمارىهايى مىشود كه با هيچ دارويى درمان نمىشود؛ جز با تغيير در روحيه و تغيير در سبك زندگى.
ب: واكنش فعال
انسان در برخورد فعال به مقايسه معقول و منطقى، بين خواستهها و توانمندىها و شكستها و پيروزىها مىپردازد. توقع از خويش را با واقعيات و توانايىهاى فردى و شرايط محيطى و اجتماعى، تنظيم مىكند و با جدّيت، نشاط و روحيه بالا، به فعاليت و تلاش مىپردازد. توصيه ما به شما اين است كه:
1. همواره به آرمانهاى دست نيافتنى نينديشيد؛ بلكه خواستها و تمايلات خود را متناسب با ميزان و سطح توانايىها خود تنظيم كنيد.
2. موفقيت و كاميابىهايى را كه در زندگى تجربه كردهايد در نظر بگيريد و آنها را در يك دفترچه يادداشت و هر روز آن را مرور كنيد.
3. نشاط خود را همواره حفظ كنيد و هرگز خود را مريض و ضعيف به حساب نياوريد. براى حفظ نشاط همه روزه ورزش كنيد.
4. بروز مشكلات را در زندگى، امرى عادى بدانيد و به همان اندازه، آنها را بپذيريد كه كاميابىها را پذيرا هستيد.
5. براى رشد معنويت، بايد براى خود برنامهريزى كنيد. البته برنامه سنگين نريزيد؛ ولى در اجراى آن مداومت و جديت داشته باشيد.
6. براى شركت در فعاليتهاى فرهنگى، هر قدر مىتوانيد تلاش كنيد و اگر اصلاً نمىتوانيد، در فرصتهاى ديگر اين كار را انجام دهيد.
7. همواره از خداوند در همه امور مدد جوييد و نسبت به آنچه او مقدر مىفرمايد، راضى باشيد.
از نگاه روان شناختي نيز گفتني است: انسان از نظر خلقى و عاطفى معمولاً يك حالت يكنواخت ندارد. همه انسانها كم و بيش دورههايى از غمگينى و افسردگى را تجربه مىكنند و اين امر طبيعى است. و علت آن هم گاهى معلوم و شناخته شده است؛ مثل از دست دادن عزيزى، شكست در بعضى از امورات زندگى، مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتن، زندگى كردن در غربت و دوري از خانواده و... و گاهى اوقات علت غمگينى و افسردگى و بى نشاطى معلوم و شناخته شده نيست. چه بسا علت فيزيكو شيميايى يا ارثى و يا عواملى محيطى مبهم دارد.
به كارگيرى راهكارهاى زيربسيار مفيد است:
1ـ اجتناب از تنهايى؛ سعى كنيد به جز مواقعى كه ضرورت دارد در تنهايى قرار نگيريد.
2ـ با افكار منفى خود مقابله كنيد يعنى هر وقت اين افكار به شما هجوم آورد به هر صورتى كه شده خود را از چنبره آن نجات دهيد مثلاً خود را به كارى مانند مطالعه يا هر كار ديگرى كه علاقه داريد و ممكن است مشغول كنيد و نگذاريد ذهن شما جولانگاه افكار منفى باشد.
3ـ به جنبههاى مثبت خود فكر كنيد و سعى كنيد آنها را در يك برگهاى به صورت فهرست، ليست كنيد و آنها را شكوفا ساخته و رشد دهيد نه آن كه زمينه هاي منفي را بال و پر دارد و پرورش دهيد.
4ـ به جاى اين كه به كمبودها و عيبها و ناكاميهاى خود فكر كنيد به موفقيتها و امكاناتى كه در زندگى از آن بهرمند بوده و هستيد فكر كنيد.
به عبارت ديگر امكانات و شرايط زندگى ما مانند يك ليوانى است كه بخشى از آن پر است و بخشى خالى و همه افراد اينچنين هستند سعى كنيد به آن بخش پر فكر كنيد و از آن بهره ببريد و غصه آن نيمهخالي را نخوريد چه اينكه از آنچه در اختيار داريد مىتوانيد بهرهمند شوند، فرصتهاى زندگى را مغتنم بشمريد و از آنچه در آينده پيش خواهد آمد نگران نباشيد.
5ـ با افراد شاداب، فعال، اجتماعى، و متدين و در عين حال مثبتنگر معاشرت كنيد و از افرادى كه مدام از زندگى شكايت مىكنند، دورى گزينيد.
6ـ ورزش را جزء ضرورىترين فعاليتهاى روزمره خود قرار داده هر روز حداقل نيم ساعت الى يك ساعت ورزش كنيد. (هر ورزشى كه مورد علاقه شماست)
7ـ هر چه مىتوانيد قرآن بخوانيد و از مضامين بلند دعاهاى نقل شده از اهلبيت(ع) بهره بگيريد (فاقرأوا ما تيسر منه) البته قرآن را با تأنى و توجه به معنا تلاوت كنيد.
8ـ از بيكارى و بىبرنامهگى اجتناب كنيد و همه اوقات خود را به صورت منطقى پر كنيد.
9ـ براى اوقات شبانهروزى خود برنامه ريزي كنيد يعني براي هر ساعت از 24 ساعت شبانه روز، يك فعاليت و كار خاص در نظر بگيريد و بر اساس همان عمل كنيد و در پايان روز ميزان موفقيت خود را در به اجرا درآوردن برنامه محك بزنيد و بسنجيد و سعي كنيد روز به روز ميزان موفقيت را افزايش دهيد تا آنجا كه كاملا برنامه اجرا شود و برنامه نيز يك برنامه هماهنگ با هدف باشد.
10ـ به تغذيه خود خصوصا صبحانه اهميت بدهيد و هيچگاه بدون خوردن صبحانه خود را مشغول كار يا مطالعه و يا كلاس نكنيد.
11ـ هر وقت احساس دلتنگى مىكنيد حدود 10 دقيقه يك دوش آب ولرم بگيريد و در صورت امكان شنا كنيد.
12ـ به مسائل معنوى بويژه نماز اول وقت اهميت فوقالعاده بدهيد.
13ـ با توسل به اهلبيت(ع) از آنها بخواهيد كه شما را كمك كنند و همواره اميدوار به لطف و رحمت خدا باشيد. ما هم در كنار حرم كريمه اهل بيت حضرت معصومه سلام الله عليه براي شما انسانهاي خواستار پاكي دعا مي كنيم و منتظر مكاتبه بعدي و نظر شما نسبت به اين مطالب هستيم تا در كنار يكديگر به سمت وضعيت مطلوب حركت نماييم.
براى آشنايى بيشتر كتابهاى ذيل خواندنى است:
الف. علامه سيدمحمدحسين، طباطبايى، انسان از آغاز تا انجام، ترجمه، تحقيق و تعليقه از صادق لاريجانى، (تهران: الزهراء).
ب. محمد، شجاعى، مقالات، (تهران: سروش، ج 1).
ج. محمد تقى، جعفرى، فلسفه و هدف زندگى؛
د. همو، زندگى ايدهآل و ايدهآل زندگى؛
ه. عبداللّه، نصرى، انسان از ديدگاه اسلام؛
و. زين العابدين، قربانى، فلسفه و هدف زندگى؛
ز. مرتضى، مطهرى، هدف زندگى